امروز عمو موسیقی اومده بود مهد راستین کوچولو. چه می کرد. ساعت 1 که رفتم دنبالش دیدم توی روروئک داره غوغا می کنه. می رقصه و دست می زنه. برعکس همیشه که می دویید میومد سمت من ، اصلا انگار منو نمی بینه. انقدر رقصید تا آخر به زور آوردمش بیرون. حالا از این به بعد شنبه ها بساطی داریم